مهرسامهرسا، تا این لحظه: 12 سال و 3 روز سن داره
محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

مهرساگلی

رمضان 94

امسال چهارمین رمضانی هست که من تجربه میکنم امیدوارم طاعات و عبادات شما مقبول باشه بریم سر اوضاع و احوال این روزهای ما: با شروع ماه رمضون برنامه خواب و غذای من هم عوض شده شبا تا سحر بیدارم و صبح تا 11 یا 11ونیم میخوابم البته باز ساعت 6 تا 8 هم می خوابم چند روز پیش بابا دم افطار اومده صدام بزنه بهش میگم " ولم کن بزار بخوابم" امان از اون حرفای بزرگونه یکی از موضوعات جدید این روزها ترسه و من از هر چیزی که میترسم به زبون میارم مثلا میگم من از برنامه لذت دانایی ترسیدم (از صدای مجری این برنامه میترسم) یا مثلا میگم من از اتاق بابایی ترسیدم احتمالا به خاطر تاریک بودنش و  چیزای دیگه دیگه اینکه کم کم دارم به چیزای دخترونه علاقه...
22 تير 1394

جدیدا

جدیدا برای اعلام مخالفت خودم از کلمه " نخیر" استفاده میکنم اونم با قاطعیت کامل مثلا اگه بابا بگه بریم خونه و من هنوز دلم میخواد بازی کنم با جدیدیت کامل میگم نخیر  و همینطور برای کارای دیگه مامان و بابا هم تاجایی که ممکنه به خواسته هام احترام میذارن تا قدرت نه گفتن رو پیدا کنم در آینده جدیدا برنامه بعد از بیدار شدن از خوابم این شده که برم خونه سها اونا هم که توی ماه رمضون تا عصر می خوابن منم صبح ها که بیدار میشک یه کله در خونشون وایسادم و دارم در میزنم مامان هم نمیدونه چیکار کنه حالا راضی هم نمیشم که بیام خونه بیچاره مامان یه بار سر ظهر برای اینکه من دست از در زدن بردارم منو برد بیرون. گاهی هم مجبور میشه با اینکه کار داره من...
8 تير 1394

این روزها...

این روز ها... همش دوست دارم با بچه ها بازی کنم مثلا اگر میرم خونه ننه جون به این امید که ابوالفضل ، کیمیا بهر یا محد  جواد باشن . تو پارکم همیشه یه بچه مخصوصا اگر شیطون باشه رو انتخاب میکنم و با اون بازی میکنم اما هنوز خوب بلد نیستم که بهشون بگم بیا هم دوست بشیم مثلا میگم نی نی بیا بازی کنیم  و... یا بیا سرسره سوارشیم و از این حرفا اخیرا خودم داستان پردازی میکنم مثلا اگه مامان برام یه قصه تعریف کنه بعدش خودم همین جور ادامه میدم و یه ساعت از این اونور داستان رو ادامه میدم بازی های جدیدم از سر و کل مامان و بابا بالا رفتنه مثلا با مامان که هستیم میگم بریم زیر پتو چادر درست کنیم بعد خودم میپرم روش خراب میکنم میگم زلزله بود یا ...
1 تير 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهرساگلی می باشد